اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

امیر علی تب دار من

سلام امیرعلی جانم نفس مامان.جگرگوشه.الهی مامان بمیره و تو رو تب دار و مریض و بی حال نبینه عزیزم چهارمین روزبه که تب داری.پروفن و استامينوفن و شیاف تبت رو به 38میرسونه. تب 40.3هم چند بار داشتی. امروز برات آزمایش خون اورژانسی نوشت دکتر رفتیم دفعه اول به قطره هم خون نداشتی.گفت رگات خیلی خشکه شیر خوردی.دفعه دوم غش کردی از گریه.با هزار زحمت خون گرفتن. خدایا من طاقتشو ندارم. با مریضی جیگرگوشه هام امتحانم نکن. ...
25 تير 1396

مکه

راستی جواب اسکن بابابزرگ رسیده.خدا رو شکر میتونن با مصرف دارو برن مکه خدایا ممنونم ...
20 تير 1396

دوچرخه سواری

سلام.دو روزه همراه بابا پیاده میرین کلاس فوتبال .اون تایم بابا و دوستاشم ورزش میکنم. دوباره پیاده بر می گردین تازه دوچرخه سواری هم میرین خدا رو شکر بابا براتون کلی وقت گذاشته. دوستون دارم بوووس راستی امروز من و امیرعلی هم اومدیم پارک کلی تاب سرسره بازی کرده پسرم به عالمه هم عکس گرفتیم...
20 تير 1396

ده ماهیگت مبارک پسر کوچولوی مامان😍😍😍

سلام.امیرعلی جان جگر مامان ده ماهه با هم نفس میکشیم.عشق میکنیم .زندگی میکنیم. عاشقتم کوجولوی مامان خدا رو شکر این ماه وزنت زیاد سد و 8670شدی به لطف شربت زینکوویت اشتهات بهتر شده.چهارمین دندونت بالاخره در آوند.مبارکت باشه گل من.حالا بهتر میتونی چیز میز بخوری. پیشرفت این ماهت این بود که دستتو به لبه اشیا میگیری و وایمیستی سعی میکنی کنار تخت راه بری. جیغ بلند میزنی و از خودت دفاع میکنی کماکان عاشق عطسه بقیه هستی و انگار قلقلک بدن غش میکنی. عاشق بابای منی.در اوج گریه اگه بگم بابابزرگ کجایی ساکت میشی و دنبالش میگردی بریم خونشون که ثانیه ای جدا نمیشی.البته بابابزرگ باهات راه میاد دو شب پیش که اونجا بودیم دیدم بغل بابابزرگ و دهن...
16 تير 1396

اسکن قلب بابابزرگ

امروز بابا بزرگ اسکن قلب داشت.نه که رفتم دیگه امپولشو زده بودن.کار بیمه که تموم شد برگشتم که امیر علی رو ببریم بهداشت. برگشتنی خاله سمانه هم بود و اسکن کرده بودن. بابابزرگ میگفت میخواستم بیام خونتون بچه ها رو ببینم اما اینا میگن از بچه ها دور باشین به خاطر مواد رادیواکتیو دیگه رفتن خونشون عاشقتم بابا مهربونم خدایا همه ی مریض رو شفا بده بابا منم همین طور خدایا نا امید نشن و بتونن برن مکه ...
13 تير 1396

بدون عنوان

سلام.امیرمحمدم عصبانی که میشی میگی بگو به خدا قسم امروزمیگی بگوبه خدا بیشعور🙄🙄🙄...
13 تير 1396